Wednesday, October 29, 2008

طالع بینی

در طالعت چند تا نخود و لوبیا ریخته روی زمین. نباید که تو جدی بگیریش، با همین لحن،‌ اگر می تونی فراموشش کن. که یک نفر سرش را از پشت در در آورد و گفت فراموشی یعنی چه؟ همان که دیروز بود. قهر؟ نه قبل ترش حتی قبل از خشم و قبل از گریه. نخود و لوبیا را بی خیال. حال رفیق خودم چطور است؟‌ به جای پاهایش موقتا یک بالش اضافه روی کوسن مبل می گذاری، باید کار همان را بکند. تا از سفر برگردد. های هایت برای چیست سرکش؟ چقدر خوش قیافه گی پسر همسایه تان کار دستش داده. خدا شفایش بدهد، چشمش کردند و به جای دماغش کاهو گذاشتند. به عدد سی و پنج قسم که عمر ما و دور بازوی شما وقفش شد، که دوستتان داریم. دمبل بزنید که چشم به هم بزنید پنجاه را رد کردیم. تا انگشتتان رویش هست به شوفاژ کار محله زنگ بزنید بیاید این دوربین مسخره که توی خانه ما کار گذاشته است را بردارد که یک هفته است غذایمان را هم زیر پتو می خوریم. تعبیرش: یک بخشش که نخودی است. اما بخش مهمش که سحر آمیز است در گوش خانم حنا می گوییم که سر وقتش مو مویتان کند.حششیشش چهارده نقطه دارد، سیزده تایش را مرغ تخم طلا خورد و یکی اش را گذاشتند بالای طاقچه برای حسن که از راه رسید.