Friday, March 07, 2008

گفتم رویم نقش کبوتر بزن. هر بار که نخم را پاره می کنند. روی شاخه یا آب یا کپه گه هم بیافتم. باز بر می گردم. مرا هوا کن.

امضا: بادبادک

Wednesday, March 05, 2008

سریش لازم. یک حصیرم در رفت.

امضا: بادبادک

Monday, March 03, 2008

دست شبیه آب خوردن از شیر آب مدرسه، کوچک. یک نخی هست که باید بگیریش کف دستت. اون یکی دستت را یک ذره شبیه به آقا اجازه بگیر بالا.

بدو. تند .... تند.... بدو.....


امضا: بادبادک