Tuesday, November 02, 2004

معلوليت

ديروز : لال
امروز: کر

اين قصه معلوليت من و حديث شنيدن رازهاي بقيه .
----------------------
عقب ماندگي

ديروز : سوم دبستان
امروز : سي و يک سالگي

سفت و محکم با موهاي فرفري و دو تا لپ خيس . صدات رو صاف کني و به دوستي که تو رو مي ذاره و مي ره با يکي ديگه دوست مي شه . بگي برات خوشحالم .
-----------------------
مرض

ديروز : از صفر تا سي سالگي
امروز : سي + يک سالگي

آب دهانت رو که قورت مي دي . ته گلوت درد مي گيره . وقتي ديگه اوني نيست که زل بزنه به صورتت تا مچ خطوط صورتت رو که از درد کج و کوله مي شن رو بگيره . شير گرم و با همه بوي گندش و آب پرتقال و قرص و بخور رو خودت به ناف خودت مي بندي .
--------------------------
اعتياد

ديروز: از .........
امروز: تا .........

سفت نگه داشتن دوستي که بالاخره شل مي شه .
-------------------------
نا به هنجاري

ديروز : آب ريختن روي سر ناظم . پا گذاشتن روي چادر معلم قران . در رفتن از مدرسه . آتش زدن ليست نمره ها. پنچر کردن ماشين معلم طرح کاد. پول کش رفتن از کيف مامان. با قيافه پسرونه تو خيابون رفتن . جعل امضاي استاد . تقلب با موبايل...کد يک و دو و سه و چهار و پنج و شش و .....

امروز: نشخوار ديروز

اين يعني ارتباط محيط اطراف باهات زيادي مسالمت آميزه
------------------------
عقده

ديروز: آدم بزرگي شدن
امروز: آدم بزرگي شدن

بدون شرح
-------------------------
نياز

ديروز: دوست
امروز: دوستي

فردا: تنهايي
--------------------------
لکنت

ديروز : بر سر حرف « س »
امروز: بر سر حرف « دل»

اولي با در آمدن دندان عقل خوب شد . دومي لابد با در آمدن دندان طمع !
--------------------------
تضاد

ديروز : با « آنها »
امروز: با « بقيه »

« اينها » خدا رو شکر کنند!
---------------------------
ضعف

ديروز: دوست داشته شدن
امروز: دوست داشتن

خدا بده قدرت !