Tuesday, July 19, 2005

در بزرگ نرده اي سياه را با تمام زوري که داشت هل داد تا به اندازه عبورش باز شود.وقتي پا به درون گذاشت شب بود و از مسخرگي نه عبور نور به بيرون هيچ نگفت.



« نه عبور » يعني همان نتابيدن، عبور نکردن ، بيرون نريختن و هزار عبارت که هيچ کدام « نه عبور »‌ نمي شود.