Friday, May 25, 2007

چند کلمه برای راوی عزیزم:
در ملا عام چیزهایی هست که نمی شه از رو خاراند:
مثل پا از روی کفش
مثل سر از روی کلاه
و چیزهایی هست که در ملا عام فقط می شود از رو خاراند.

---

میزان حساسیت روح راوی به حدی رسیده که تا شعاع پنج متری عده ای متهوع شده اند.

----

از تمام کسانی که چشمشان هیز و بند دلشان شل شده. دعوت می شود که چوکو چوکو.

----

از تمام کسانی که بتوانند رئیس من را با منشی اش پیوند دهند رسما تشکر خواهد شد یا تشکر رسمی خواهد شد.

----

راوی حال خودش را هم نداشت. ناکام به دنیا آمد و نیمه کام زندگی می کند. حالا بیا و درستش کن. ای قلب رئوف و مهربان من چرا تو را از سنگ نیستی؟ ( روضه آخر هفته راوی برای خودش)‌

----

جوراب گشاد و آب هندوانه به شرط چاقو به منزلت و شان نزول هفت کیلو و نیم عمو آریا.

----

من یک پرنده ام. یا همون ای ام لایک ا برد. همون شبیهش . مثل قورباغه

-----

برو سر بنه به زانو که هو هو ..

------

راوی نازنینم دلم برایت تنگ شده . برایم نامه بنویس. اصلا بلیت بخر بیا. بیا یک کم باهم بازی کنیم.