Saturday, November 30, 2002

كساني كه پوكر باز هستند يا پوكر بازي كرده اند ( يه ذره بيشتراز دو سه بار) با همه حسهاي يك پوكر جدي آشنا هستند
ديشب بعد از مدتها كه بازي نكرده بودم . بازي كردم . بازي جدي . من آخرش يه رست زدم و رفتم زير وگرنه بالابودم . ولي خيلي كم باختم . و ديشب خيلي محافظه كارانه بازي كردم .
بگذريم .
پوكر يعني زندگي .
اصلا قصد ندارم بزرگش كنم ولي امتحان كنيد . اصلا دلم نمي خواد ازتون قمار باز بسازم و يا قمارتبليغ كنم . سبك بازي كنيد و توافق كنيد كه درصدي از بردو باخت ردو بدل شود بعد بنشينيد و بازي كنيد . كافيه با يك جمع ثابت چند بار بازي كنيد . كافيه يكي زياد ببازه . كافيه ...
هركس درپوكر همان گونه رفتارمي كند كه درزندگي خودش مي كند.
يكي درموقع برد ديگه كسي رو نمي شناسد
يكي درموقع باخت سگ مي شه
يكي موقعي كه مي بازه مهربون مي شه ( مواظب اين آدمها همونقدر باشيد كه مواظب بقيه هستيد)
يكي تا مي بره رو پولش مي خوابه
يكي ريسكي بازي مي كنه
يكي اصلا ريسك نمي كنه
يكي فقط بلوف مي زنه
يكي اصلا بدون دست خوب تو بازي نمي ياد.
يكي براش مهمه كه همه خوشحال باشند . پس به بازنده هي مي بازه تا اونهم بياد بالا !
يكي فقط آنكاژه مي كنه
يكي اعلام بالا مي كنه
يكي ريز ريز اعلام مي كنه .
من يك ضعف دارم و هنوز هم اي يه ذره دارم كه تو پوكر درست فهميدمش :
من هميشه تا خيلي مي بردم سعي مي كردم الكي به بازنده ببازم كه روحيه اش خوب شه ! سعي مي كردم كه همه خوشحال باشند . ووقتي كه خودم مي باختم صدام در نمي اومد كه بازي عصبي نشه . همش حواسم بود كه اگه يكي كه من دوستش دارم پائينه من ببرم كه باخت اونو جبران كنم و بعد بهش شيتيل بدم .
فهميدم كه خيلي برام مهمه كه رضايت و خوشي ديگران تامين شه و ديدم كه من درزندگي خودم واقعا بيشتر برام مهمه كه آنهايي كه دوستشان دارم خوشحال باشند. باخت و ناراحتي انها برام مهم تره تاخودم . الان خيلي بهتر شدم . كمتر به كاو ديگران نگاه مي كنم . سعي مي كنم خودم برنده باشم . يه ذره خودم رو دوست داشته باشم .
پوكر را امتحان كنيد . نتيجه اش را حتما مي بينيد .
يه وقت زندگيتون رو نبازيد !!!!!