گفتم رویم نقش کبوتر بزن. هر بار که نخم را پاره می کنند. روی شاخه یا آب یا کپه گه هم بیافتم. باز بر می گردم. مرا هوا کن.
امضا: بادبادک
Friday, March 07, 2008
Previous Posts
- سریش لازم. یک حصیرم در رفت.امضا: بادبادک
- دست شبیه آب خوردن از شیر آب مدرسه، کوچک. یک نخی هس...
- یک تپه سبز پیدا کن. برو روی بالاترین نقطه اش.امضا:...
- یکی بیاد من رو هوا کنهامضا: بادبادک
- همه چی تازگی ها....ی شده.- یک دکمه ساخته که می ذار...
- نوشتن آدمها وقتی که در ذهن خلاق راوی ساخته و پرداخ...
- آدم است دیگر، حافظه دارد، یادش می آید، یادش هم می ...
- یک بار مادرمان در عالم همسایگی رفت خانه خانم آل یا...
- داوطلب اهدای قرنیه، کلیه و مغز استخوان. خشم و هیاه...
- حکایت دنبه و سینمای صامتحکایت همان بز و جوی آب و ا...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home