طالع بینی
در طالعت چند تا نخود و لوبیا ریخته روی زمین. نباید که تو جدی بگیریش، با همین لحن، اگر می تونی فراموشش کن. که یک نفر سرش را از پشت در در آورد و گفت فراموشی یعنی چه؟ همان که دیروز بود. قهر؟ نه قبل ترش حتی قبل از خشم و قبل از گریه. نخود و لوبیا را بی خیال. حال رفیق خودم چطور است؟ به جای پاهایش موقتا یک بالش اضافه روی کوسن مبل می گذاری، باید کار همان را بکند. تا از سفر برگردد. های هایت برای چیست سرکش؟ چقدر خوش قیافه گی پسر همسایه تان کار دستش داده. خدا شفایش بدهد، چشمش کردند و به جای دماغش کاهو گذاشتند. به عدد سی و پنج قسم که عمر ما و دور بازوی شما وقفش شد، که دوستتان داریم. دمبل بزنید که چشم به هم بزنید پنجاه را رد کردیم. تا انگشتتان رویش هست به شوفاژ کار محله زنگ بزنید بیاید این دوربین مسخره که توی خانه ما کار گذاشته است را بردارد که یک هفته است غذایمان را هم زیر پتو می خوریم. تعبیرش: یک بخشش که نخودی است. اما بخش مهمش که سحر آمیز است در گوش خانم حنا می گوییم که سر وقتش مو مویتان کند.حششیشش چهارده نقطه دارد، سیزده تایش را مرغ تخم طلا خورد و یکی اش را گذاشتند بالای طاقچه برای حسن که از راه رسید.
Wednesday, October 29, 2008
Previous Posts
- پرهیز شکنی در سه خط و نیم:سرمای زمستان از سرمان اف...
- عجب حیوانی شده این روزها. یک چیزی مثل شیر ماده، بز...
- بالاخره از در آمدند و کفش از پا کندند و سر ما را ر...
- این خواب که از سرم نمی پرد تاوان بوسه ای است که ند...
- اینجور بالا پریدنها چند سال یک بار در آسمان ما رقم...
- در خلوت این روزهای کوچه، ذوق و شوق تک پری هم رفت.ا...
- تابستان فصل قصه دار شدن بادبادکهای محله ماست. روز ...
- بچه تخس همسایه مان! گیریم که مرا دزدیدی، توی کدام ...
- اینجا که من را تکیه می دهد جای خوبیست. دنج است. بو...
- - با این آدمهای سر به زیر دیگر انگیزه چرخ زدن برای...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home