برگرفته از مكالمه تلفني روز سه شنبه ....
-چي شده ؟
-برهوته
-فكر مي كني قبلا چه خبر بود؟
- زمان شما خيلي خوب بود.
- خوب يعني چي ؟
- دور و برتون شلوغ بود، الان برهوته
- بستگي به نگاهت داره .
- ربطي نداره .
- داره جانم ، زمان ما هم جو دانشگاهها بدتر بود هم وضع جامعه .
- آره ولي پسراي نسل ما خيلي لوسن
- زمان ما هم بودن.ولي ...
- تو خودت اينهمه سوژه داشتي ، تازه هنوز هم داري
- تو نداري ؟ بهت مي گم كه بستگي به نگاهت داره .
- مثلا ...
- نه جونم ، الان كه اينهمه سال گذشته من برات تعريف مي كنم ، فكر مي كني خبري بوده
- من همون يه ذره خبر رو هم ندارم .
- عاقل تر از مني .
- دلم يه دوست پسر خوب مي خواد.
- دلت شوهر مي خواد.
- اه ، نه
- چرا جونم ، دلت يه شاهزاده با اسب سفيد مي خواد وگرنه اينهمه دوست پسرخوب .
- يكي رو بگو
- بستگي به نگاهت داره . ملاكهاي انتخابت مال زمان مادربزرگ منه .
- ديدي خودت هم نمي توني يكي شون رو انتخاب كني .
- با هر كدوم يه جور حال كن ، حتما لازم نيست كه يكي براي همه چيز
- جنده شم ديگه
- نه ، مگه فقط خوابيدنه .
- نه ولي يكيشه .
- آره يكي شه ، ولي يكي براي همه كه نمي شه .
- مي خوام عاشق شم .
- اين يكي رو من هم نشدم.
- نه اينكه عاشق اونجوري ، يعني يكي باشه كه بتونم باهاش حرف بزنم . حال كنم .
- اين ديگه عشق نيست ، ولي بگردي اين مدلي زياد داريم .
- كجا بگردم ؟ راه بيفتم تو خيابون ؟ پي دادن غريبون ؟
- نه لعنتي . خودت فضا تعريف كن . اينهمه ادعات مي شه كه راحتي و ركي و ..
- مثلا چي كاركنم ؟
- براي تو نمي دونم . خودت بايد پيدا كني .ما اينهمه كوه مي رفتيم . سينما . تاتر . مهموني . كافه و...
از هيچ كس هم توقع نداشتيم بهمون حال بده . خودمون حال مي كرديم . نمي نشستيم تو خونه ژست بگيريم .
زمان ما از اين بيشتر فضا نبود.
- من ژست نمي گيرم . اما با كي برم .
- زمان ما يه عده برنامه ريزي مي كردن . يه عده هم از قبلشون حال مي كردن .
- الان كسي برنامه ريزي نمي كنه
- تو مردي ؟
- آخه برنامه ريزي كنم كه يه مشت ان و گه بيان بريم سينما ؟
- نه تو با ان و گهاش نرو
- كسي نمي مونه
- يا خيلي بي انصافي يا خيلي كامل گرا
- نه
- چرا ديگه ، به آدما توهين مي كني ، شايد اونها هم از سر ناچاري يه مدل ديگه زندگي مي كنن .
تو برنامه ريزي كن اگه جواب نداد . مي شي همين كه الان هستي . بدتر كه نمي شه .
- مثل مامان بابا ها حرف مي زني
- ولي نيستم
- آره خوب
-فقط مي دونم كه تنهايي مال همه آدمهاي امروز دنياست. با ديگران هم پرنمي شه .
بايد يه فكري به حال خودت بكني ، اما معاشرت با آدمها و يه ذره آسون گيري چيز بدي
نيست .
- خودم رو ول كردم
- درست مي شه . خسته اي
- خستگي ام طولاني شده ، در نمي ره
- هنوز خستگي در نكردي
- نمي دونم
- به خودت فرصت بده
و در اين مدت يه ذره با خودت مهربون باش تو هم يكي از اين همه آدمي
از كون فيل كه نيفتادي ، خودت رو اونجايي كه بودي ول كردي و حالا
از موقعيت خودت دفاع مي كني . يه سري ديگه رشد كني . حالت بهتر
مي شه . تنها تر مي شي . اما اون تنهايي كجا و اين كجا .
- اوهوم
- من برم
- كي مي آي
- زود
Saturday, April 12, 2003
Previous Posts
- خدمت همه دوستان اعلام مي كنم كه فصل فصله بهاره .
- چه قدر اين هوا رو دوست دارم ، اين هوايي كه خاكستري...
- آخرين ملاقات بود بود . خودش بنا رو اينطور گذاشته ب...
- وارد شد. دستهاش پربود . پاهاشو دونه دونه انقدرتكون...
- وقتي دست مي كشي روش قشنگ مي فهمي كه چه شكليه ، خيل...
- اون روز رو يادته ؟ اومدي به خانه من . نه ، دفعه او...
- ساعت سه بعدازظهره ، اما خورشيد خيال كج شدن نداره ....
- اين رفيق ما هر چي مي شه ، ما بهش مي گيم ، چي شد ؟ ...
- سه سال قبل - دم درب پاركينگ پسر اولي : سلام پسر...
- آن شب باور نمي كرد كه مقصرباشد . هميشه وقتي كارش ط...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home