Monday, March 31, 2003

سه سال قبل - دم درب پاركينگ
پسر اولي : سلام
پسر دومي : سلام
- بگو ببينم . چي ديدي كه اينقدر هيجان زده بودي ؟
- هرچي ديدم بگم ؟
- آره ، مگه چه عيبي داره ؟
- عيب ! نمي دونم عيب داره يا نه
- طفره نرو . بنال ببينم چي ديدي
- من تازه رسيدم بالا . اومدم كليد بندازم كه ديدم يه صدايي مي ياد
- اينا رو گفته بودي . رفتي بالا ؟
- گفته بودم بالا ؟! آها . آره پيچ پله رو رد كردم . صدا از پشت در پشت بام مي اومد .
- خوب ؟
- نمي شه گفت .
- زر مي زني يا ...؟
- خوب . خوب . ديدم كه
- هر دو تا شون رو ؟
- من گفتم دو تا بودن ؟
- ا .. نمي دونم تو چي گفتي . حالا بگو
- من نگاه نكردم . ولي كامل گوش كردم . معلوم بود كه ...عيبه . ولش كن .
- با كي بود ؟
- اون يكي رو نديدم .
- نديدي ؟
- نه
- همين ؟!
- آره
- عجب
- آره .
سه سال بعد . دم درب پاركينگ
پسر اولي : سلام
پسر دومي : سلام
- شنيدي ؟
- چي رو ؟
- شنيدي كه من و اون ....
- آره . همون سه سال پيش شنيده بودم ....

0 Comments:

Post a Comment

<< Home