1. خوش بحالم. خوش بحالم كه براي اولين بار كه تا عمق سينهم فرو دادمش، حتي يه نصفهش تمام وجودمو ميگيره. براي اولين بار تخدير رو حس ميكنم. صحنهي اول فيلم Game ه. درست همونجاي پدرم. از كيف خودش.
2. گيج ميزنم. دهنم داره كه باز ميشه، دوباره. بعد از مدتها سكوت. ميترسم از اينجا. دهنمو بايد بگيرم كه باز نشه.
3. ميترسم. خوشحالم. از شنيدن "خوار" هات خندم ميگيره، بعد دندونهام رو فشار ميدم. اسمش فكر كنم هست "كرم".
4. پراز سكسم. دروغ نگفتم، نه دماغت زيباست، نه پوستت سكسيه. اما زيبائي چشمهات را نميتونم كه نبينم. اصلاً قرار نيست كه زيبا باشند. بزرگ كه شدي عمل ميكني، كمي هم ورزش فكر كنم. بخدا پر از سكسم. سبز رنگي، مثل ماتريكس. كُدهات را ميبينم. كدهاي سبزتند كه تا سرحد مرگ تحريكم ميكنند، نه دماغت.
5. صداي بچهگربهي مردهت رو كه ميشنوم، تنم ميلرزه. هيچ گهي نميتونم بخورم. دلم ميخواست "خوار" خودت رو حوالهي خودت ميدادم و بعد ميگفتم كه بكش. اونقدر بكش كه بميري. بعد ته سيگارها رو ميشمرم. يك ساعت 8 تا. بعد ضرب ميكنم: 3 ساعت 24 تا، 10 ساعت، 80 تا. ميشه با كامپيوتر حساب كرد كه بعد از 10 سال چندتا ميشه، و بعد فكر اينكه ميميري، تنمو ميلرزونه.
قول ميدي نميري؟
Friday, August 29, 2003
Previous Posts
- نمي شه . وقتي اينقدر ناشي ام هي حواله ات بدم به آر...
- برداشتی از چند معاشرت از پیش تعیین نشده یا شده : 1...
- دخترک ! اگر لفظ مناسبي باشد . حدود سي سال شايد. رو...
- هر کاري کردم نشد تو بلاگر فارسي بزنم . تا بالاخره ...
- هر دفعه با دقت نگاهش می کنم . اول فکر کردم همون دخ...
- چی می شه که یکهو دلم می خواد یه کاری بکنم ؟ بعد می...
- دستش را روی زنگ گذاشته بود. زنگ صدای عجیبی می داد...
- نور- سایه - موسیقی فریاد می زند ء برقص ء برقص نو...
- به رهی دیدم برگ خزان پجمرده ( منظور از ج همون ر سه...
- اعلام وضعیت : خستگی . بی حوصلگی. بغض دائم . سرازیر...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home