چی می شه که یکهو دلم می خواد یه کاری بکنم ؟
بعد می کنمش
بعد فرو می ره
بعد هضم می شه
بعد دفع می شه
دفع شده اش خیلی بی ریخت و بد بو می شه
بعد یادم می ره که خوردنش خیلی لذت داشته
.
.
یک بار خوندمش خیلی ایهام داره
بذار روشن بگم :
یکهو یه حسی می یاد سراغت
مثل عشق
مثل دلتنگی
مثل تنهایی
مثل خواستن یکی این بغل
بعد یه کاری می کنی
مثلا دستی دراز می کنی
یا تلفنی می زنی
یا ملاقاتی می کنی
یا درآغوشی می کشی یا در آغوشی می غلتی
بعد........
آره این دقیقا
بعدش خیلی یه جوریه
اکثرا همین که براش یه کاری می کنی
انگار که بلعیدیش
سیر می شی
بعد می شینی تا از هضم رابعه هم بگذره
از من به تو نصیحت
درست همونی که فکرش رو می کنی
آره همون رو می بینی
مهم نیست که اول چی بوده
مهم اینه که این می شه
سر جدت
نشین بقیه اش رو هم نزن !!!
یونی عزیزم حتما بخواند !!
Thursday, August 21, 2003
Previous Posts
- دستش را روی زنگ گذاشته بود. زنگ صدای عجیبی می داد...
- نور- سایه - موسیقی فریاد می زند ء برقص ء برقص نو...
- به رهی دیدم برگ خزان پجمرده ( منظور از ج همون ر سه...
- اعلام وضعیت : خستگی . بی حوصلگی. بغض دائم . سرازیر...
- خوب تا لحظه آخر داشتم كارها را راست و ريس مي كردم ...
- من مي گم غريبه رفته . غريبه نيست . به همه جا سر زد...
- وقتي مي دوم ، تمام ديوار روبرويم آينه است . لغزش ق...
- -من گفتم -من كه خوشحالم
- خيلي سرعت نداشتيم . ولي توي اين شهر چاله ها خبر نم...
- روي زمين ، هر جا كه قدم مي گذاري ، پوشال ريخته . ا...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home