Saturday, July 19, 2003

روي زمين ، هر جا كه قدم مي گذاري ، پوشال ريخته .
از همين كاغذهاي رشته رشته شده .
توي كارتونها هم لابه لاي اشياء پوشال گذاشته شده.
خيالت راحت هيچ چيز نمي شكند.
حتي ديگر حرمت من كه بارها با وزن اشياء مقايسه شد .
حتي سكوت سنگين بين ما .
ديگر هيچ چيز نمي شكند .
مشتي پوشال بر مي دارم .
خم مي شوند ، له مي شوند .
همه جا از همين ها ريخته .
تمام زندگي را لابه لاي همين ها بسته بندي مي كنم .
تو را هم ميان يكي از همانها جا مي دهم .




0 Comments:

Post a Comment

<< Home