خيلي توي پاگرد معطل نمي كني ، يك تك زنگ مي زني ، يك نيم دور روي پاشنه پات مي زني ، پشت سرت كسي نيست ؟
كسي جواب نمي ده ؟
كليد را سريع از جيبت در مياري . آرام در سوراخ فرو مي كني ، مي چرخاني ، در رابايد هل بدهي ، سنگين است !
وارد مي شوي . در آرام پشت سرت بسته مي شود. نمي خواهد . برنگرد. مطمئن باش. چهار پله آخر را دوتايكي برو.
به چشمي در روبرو زل نزن . شايد ، شايد يك نگاه آن پشت ترا مرور مي كند.
كليد هنوز در دستت است ؟ آن كليد كه كله اش مربع شكل است را فرو كن تو اين يكي .
بچرخان . در را با يك حركت سريع باز كن . تا لولايش جيرجير نكند . رهايش نكن . مي خوره به ديوار ، صدا مي ده .
در را آرام پشت سرت ببند . روي نوك پاهايت بايست . از تو چشمي نگاه كن . كسي درتعقيبت نباشد.
كليد را دوباره فرو كن . در را پشت سرت قفل كن . آرام . پاهاتو موقع راه رفتن نكوب به زمين . طبقه پائيني ها را فراموش نكن .
من نيم ساعت ديگه وارد مي شوم . اگر كس ديگري آمد . خودت را از پنجره پرت كن پائين .
Thursday, July 03, 2003
Previous Posts
- غريبه ، عصباني ام مي كني . ميزان علاقه ام را نمي ف...
- بالاخره ، نشستيم و در باب يك رابطه پراز تفاهم صحبت...
- من يك بازي دارم . سركلاس ، وقتي دارم درس مي دم ، ي...
- اينجا براي نوشتن خيلي تاريك است . چشم چشم را نمي ...
- - غريبه ، من به دوستم غبطه مي خورم - ! - آخه او ه...
- اين ليوان خالي كه دم گيلاس افتاده توش منو ياد تو م...
- بحثشون بالا گرفته بود. اين مساله حل نشدني بود و در...
- - چرا تا من انگشتم را مي ذارم روت و شروع مي كنم به...
- لطفا اگه دل كسي مي خواهد كه با من باشد ، تعارف كند...
- از اين مدل فلسفي بافي ها كه كاري نداره : درانتخاب...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home