خيلي سرعت نداشتيم . ولي توي اين شهر چاله ها خبر نمي كنند . افتاديم توي يكي از آن گنده ها . يعني ما كه نه ،ولي آنجوري كه چرخهاي ماشين جفت پا افتاد توي چاله ، فكر مي كردي من با كون خوردم زمين . داشتم به چاله بد و بيراه مي گفتم يا به شهردار كه زل زد توي چشمم . وقتي ديدمش نور ماشين افتاده بود توي صورتش . درست مثل فيلم هاي سينمايي . فكر كردم اقلا يك حركتي مي كند . كناري مي رود . فاصله اي مي گيرد. .ولي جا خوش كرده بود .سرش را كمي بالا گرفته بود اما تنه آرام روي زمين لميده بود. آن حالت قوسي كه به گردن و كمرش داده بود محشري بود ، حتما اهلي بود، از آن وحشي هايش . نزديك تر كه شدم . نور درست مي خورد وسط پيشاني اش . به نظرم آمد كه تنديس يك سگ زرد است . تكان نمي خورد. نزديكتر هم شدم ، صورتش مخدوش مي شد. صاف مي شد . خطوط صورت محو مي شد . نزديكتر ... جدي جدي صورت نداشت ، عجب اثري ! مجسمه يك سگ زرد. قوسهاي كامل و قوي . حتي عضلات پشت گردن و قوس روي پوزه . فقط صورت نداشت . هر كي كار كرده بود . عجب خلقتي داشت . نزديك تر كه شدم . قوسها هم تغيير حالت دادن . از وسط دو نيمه شد . مجسمه شكسته بود. نيمتنه بالا با آن كله محو جلو تر و نيمتنه پائين نشيمنگاه مجسمه شده بود. چيزي نبود كه حتي شكسته اش را هم بشود كنارخيابان گذاشت . ديگر از پهلو بهش نگاه مي كردم .
فقط وقتي از كنارش رد شدم ديدم دو تا كيسه سيمان زرد رنگ نشانه يك چاله بزرگ شده بودند . همه سگ زردي كه به من زل زده بود.
Monday, July 21, 2003
Previous Posts
- روي زمين ، هر جا كه قدم مي گذاري ، پوشال ريخته . ا...
- اين كلمه ، لغت ، واژه و يا هر چي كه دوست داري : تح...
- اصلا نمي دونم طبيعيه ؟ غير طبيعيه ؟ تكراريه ؟ تازگ...
- همينجور پررو پررو نشسته ، هرچي صفحه بالا ،پائين مي...
- بالاخره نوبت تو هم مي شه ، نوبت همه تون مي شه ! خي...
- وقتی از دومین پله می خواست برود بالا, ناگهان یک در...
- - تو مثل اينكه اصلا ........... ؟ - ! - نمي فهمي ك...
- يادت مي ياد در اوج عشق گفتيم بيا دستهامون رو بديم ...
- ببين غريبه ! ديگه اعصاب برام نذاشتي . مي خواي بري ...
- رسيدم . خيلي هم آرتيستي رسيدم . پيچ آخر را كه رد ك...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home