Friday, August 22, 2003

هر دفعه با دقت نگاهش می کنم . اول فکر کردم همون دختر بلند بالای خارجی است که آن شب باهاش رقصیدم . اون هم دامن سفید پوشیده بود. موهای بلند و بلوند داشت .اون نیست . این یکی خیلی لوند تره .
. گاهی فکر می کنم که داره برای کسی می رقصه و به منظوری . گاهی فقط روبروی من می رقصه . می دونه که حواسم بهش هست . ولی اصلا نگاهم نمی کنه . گاهی مثل اون رقاص آمریکای لاتین و گاهی شبیه اون یکی می رقصه .اصلا کاری به موزیکی که من گوش می دم نداره . باور کن چند بار از نزدیک نگاهش کردم . خودش هم واکمنی چیزی نداره . در بند هیچ چیز و هیچ کس نیست انگار . حتی موسیقی . فقط می رقصه .به موهای بلندش . دامن سفید کوتاهش . رنگ پوستش و حرکت دست و پاهاش و کمرش زل می زنم و یه جورایی تکرارشون می کنم . اینقدر حرکت سر و مو با بدنش هارمونی داره که خدا می دونه . اما هیچ کدوم ربطی به آنچه من گوش می دم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home