هر دفعه با دقت نگاهش می کنم . اول فکر کردم همون دختر بلند بالای خارجی است که آن شب باهاش رقصیدم . اون هم دامن سفید پوشیده بود. موهای بلند و بلوند داشت .اون نیست . این یکی خیلی لوند تره .
. گاهی فکر می کنم که داره برای کسی می رقصه و به منظوری . گاهی فقط روبروی من می رقصه . می دونه که حواسم بهش هست . ولی اصلا نگاهم نمی کنه . گاهی مثل اون رقاص آمریکای لاتین و گاهی شبیه اون یکی می رقصه .اصلا کاری به موزیکی که من گوش می دم نداره . باور کن چند بار از نزدیک نگاهش کردم . خودش هم واکمنی چیزی نداره . در بند هیچ چیز و هیچ کس نیست انگار . حتی موسیقی . فقط می رقصه .به موهای بلندش . دامن سفید کوتاهش . رنگ پوستش و حرکت دست و پاهاش و کمرش زل می زنم و یه جورایی تکرارشون می کنم . اینقدر حرکت سر و مو با بدنش هارمونی داره که خدا می دونه . اما هیچ کدوم ربطی به آنچه من گوش می دم
Friday, August 22, 2003
Previous Posts
- چی می شه که یکهو دلم می خواد یه کاری بکنم ؟ بعد می...
- دستش را روی زنگ گذاشته بود. زنگ صدای عجیبی می داد...
- نور- سایه - موسیقی فریاد می زند ء برقص ء برقص نو...
- به رهی دیدم برگ خزان پجمرده ( منظور از ج همون ر سه...
- اعلام وضعیت : خستگی . بی حوصلگی. بغض دائم . سرازیر...
- خوب تا لحظه آخر داشتم كارها را راست و ريس مي كردم ...
- من مي گم غريبه رفته . غريبه نيست . به همه جا سر زد...
- وقتي مي دوم ، تمام ديوار روبرويم آينه است . لغزش ق...
- -من گفتم -من كه خوشحالم
- خيلي سرعت نداشتيم . ولي توي اين شهر چاله ها خبر نم...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home