Wednesday, October 30, 2002

شراب
-------
شراب مي نوشم . او نيزهست . روي بام ستاره ها حسودي مي كنند . شراب مرا مي ترساند.
شيشه شراب روي سنگ فراموش مي شود.
شراب مي نوشم . آنها نيز هستند . اين شراب را چه مي شود؟ حريصانه بر خطوط بدن من خيره شده است.
درگوشم زمزمه مي كند تورا تنها خواهم ديد؟
شراب مي نوشم . ضيافت وزيني است . شراب درلباس رسمي خودراحت نيست .
زود مي نوشمش . بامن يگانه مي شود.
شراب مي نوشم . چشمانم خيره به رنگ او . جرعه جرعه درگوشش زمزمه مي كنم .
تورا تنها خواهم ديد ؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home