Tuesday, October 29, 2002

يه عالمه زورمي زني كه تكون بخوري . فكركني . رشد كني . باخودت روراست بشي . توي اين مسير مشت مي خوري . لگد مي زني . حذف مي شي . حذف مي كني . قطعه مي شي . قطعه مي بيني . دايره مي شي . راه مي افتي و به هزار جا مي رسي . بعضي جا مي ايستي بغضي جا زياد بغضي جا ها كم . مي ري مي ري . انتخاب مي كني .
دوباره از اول ....حالا هر كي به صيغه خودش . نه از اول . برگشتي نيست . هيچ نقطه اولي دوباره نيست . پس از اول فقط مي توني بازبيني كني . اگر موقعيتها و حوادثي كه برات بوده خوب يادت مونده باشه يه بازبيني كامل مي كني . بازبيني هم سخته ربطي به اون حس هاي كوتاه مدت نداره . شايد اين هم مثل همه اونهاي ديگه بي اصالت بشه ولي با همه اونها فرق داره . بازبيني يعني نتيجه نامعلوم . يا اين وري يا اون وري .
يك روز . يك هفته . يك ماه . يك سال . يك عمر بازبيني طول مي كشد . هوشيارانه و هوشمندانه اش اينه كه نه زياد كوتاه باش نه زياد طولاني كه به نتيجه اش بشه مطمئن بود و بانتيجه اش بشه زندگي كرد .
ديشب گفتم كه بازبيني ام داره تموم مي شه . چرا ؟ چون حالم خيلي خوب بود احساس مي كردم چيزي براي نگاه كردن نمونده . جرات نمي كنم نتيجه اش را رسما اعلام كنم .
مي ترسم اصالت بازبيني هم از دست بره . امروز بگم و فردا پشيمان شم . حال در پس بازبيني ام . دروه اي كه نشستم تا اون لرزش ها ي آخر ( مثل پس زلزله ) هم اتفاق بيفته .
اما نتيجه هر چي باشه. يه چيزي اين وسط هست كه برام از همه اينها مهم تره . اون بلايي يا شايد موهبتي است كه برسر روح من دراين مدت آمده . آخ كه اين بكارت چقدرطول كشيد كه از بين بره حالا روحم گير كرده بود توي همون اتفاق تاريخي بكارت . فكر مي كرد كه بايد سفت اون چند سانت روبپاد كه ازدست نده . وقتي دادي رفت مي بيني كه بدون او هم اوضاع همون جوره كه بود . گاهي بهتر هم مي شه . پز چي رو مي دي . خلاصه از دس اولي خلاص شده بودم كه شعار بكارت روح ولم نمي كرد . آقا اينجا نظر كاملا شخصي خودم رو مي گم . بكارت روح هم به ندادنش ربط نداره . به كي دادنش مهمه .
حالا من و بازبيني و بكارت و سوراخ دائم ميزگرد گذاشتيم و صحبت كرديم قرار فعلي ما اينه :
بازبيني ادامه پيدا مي كنه تا آخرين پس بازبيني ها ( درآخر فكر تمام چاههاي فاضلاب كه تركيده را مي كنيم - بعضي از مردم آب آشاميدني هم ندارند بخورند و به نظرشون شرايط بحران است )
بكارت درحال تجديد نظر روي رفتارخودشه و قراره بتونه با خودش كنار بياد.
سوراخ مواظبه بي موقع درد نگيره و زيادي اداي بكارت رو درنياره (‌يه جلساتي با سوراخهاي ديگه براش گذاشتيم )
من . من به عنوان رئيس جلسه صورت مساله را بلند مطرح مي كنم و تصميم نهايي را با توجه به نتايج بدست آمده مي گيرم ( خسته نباشم )

0 Comments:

Post a Comment

<< Home