Tuesday, October 29, 2002

كلاغ سياه رفت .
ايستاده ايم بر آستان دري كه كوبه ندارد .
كلاغ سياه درلندن درگذشت بي مقدمه اي براي ما و با تاريخ خاطرات و لحظات خودش اما اينجا كنارما درايران پرنده ها كوچ مي كنند و خبر آنها حتي دروبلاگ هامون نيز نمي آيد . خبر آن پرنده كوچكي كه درباغ خوابگاه خودش را به دار آويخت . پرنده اي كه از بالاي ساختمان دانشكده خود را به پايين انداخت و پرنده اي كه ....
آخ اينهمه پرنده كه مي روند . نسل ما منقرض خواهد شد . خدايا به ما كه بال پرواز نداريم قدرت بده روي اين خاك و روي اين زمين سفت و سخت ياد آنها را زمزمه كنيم .
دلم براي بوي زندگي تنگ شده . كاش نمي رفتند و فرصتي ديگربراي صحبت و شعر و نفس مي گذاشتند.
دلم گرفته

0 Comments:

Post a Comment

<< Home