من از « او » رسما عذرخواهي مي کنم که در فاصله ميان دو شک نظر گذاشت و بعد هم که متن قبلي بي دم شد.
اين مرض « من» است که از شر سردرد مي نويسم و بعد از تهوع پاک مي کنم و اينها .
او ! معذرت مي خوام !
Monday, July 25, 2005
Previous Posts
- يک حالت عجيبي شبيه به سر درد يا شبيه به حالت تهوع ...
- در بزرگ نرده اي سياه را با تمام زوري که داشت هل دا...
- عزاداريتمام تائيد دوره کودکيتمام قصه هاي ظهرقربون ...
- فقط به اندازه چرخاندن سرفقط به اندازه يک نگاهشايد ...
- سلامکلي دلم برات تنگ شده ، با اين که حرف زديم ، کل...
- چقدر آرام و چقدر امنچقدر جسور و چقدر پرحرفهمه اش ر...
- نمي دانم چندمين بار بود که زيپ جلوي کوله پشتي اش ...
- اين عاشقانه آرام، اين هستي لايعقل، اين مستي وسيع، ...
- شنوايي اش آستانه دارد، همون، حد دارد، هم حد بالا و...
- من حس خوبي نداشتم، چيزي شبيه به خوش نداشتن. آره من...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home