عزاداري
تمام تائيد دوره کودکي
تمام قصه هاي ظهر
قربون صدقه هاي آهنگين بهترين قربون صدقه هاي عالم
ميشي ترين چشمهاي دنيا
با آنهمه عاشقي
با آنهمه بزرگي ...
ديگه کسي من را ...... صدا نمي کنه .
چقدر دلم گرفت.
کتاب سرم را پرت نمي کند.
موسيقي چقدر کم اثر شده
هيچ کس را نمي خوام ببينم
و چقدر عجيب که تنها هم نمي خواهم باشم
اين عجيب ترين غم عمرمه
بقيه غم ها يه جور ديگه بود
اين کدره براي من ، اما واضح ترين و تکراري ترين غم عالمه
براي همه قابل درکه
اما من حالم عجيبه
دلم تنگه
هميشه يک کاري مي شد برايش کرد
اين يکي را انگار بايد فقط عزاداري کرد
انگار که اين يکي بي دليل سنتي نشکستني نشده
مثل او که گفت که
Find your own way to grieve!
نمي تونم همه حسم رو بگم
حرف که مي زنم صدايم شبيه به شيون مي شود
از جنسي که هميشه ديگران مي کردند و من بغضم مي گرفت
بعد ذهنم هضم مي کرد که اين آرامشان مي کند لابد!
تکرار خاطرات و تصاوير و همه و همه او...... و بلندتر زار زدن
امروز دلم مي خواد بلد بودم سرم را تکان مي دادم و زار مي زدم
اما نمي شود
وقتي يادش مي افتم
آرام مي شوم
بايد به خودم فکر کنم تا ماتمم را کامل شود
بالاخره با همان قدمهاي آرام و کلمات انتخاب شده
و از همه مهمتر با آنهمه آرامش رفت
يکي که عاشقم بود بي هيچ شکي
و خودخواهيم به زاري نشسته
با هر کي حرف زدم آرام بود
جز من که رفتنش را نديدم!
Wednesday, July 13, 2005
Previous Posts
- فقط به اندازه چرخاندن سرفقط به اندازه يک نگاهشايد ...
- سلامکلي دلم برات تنگ شده ، با اين که حرف زديم ، کل...
- چقدر آرام و چقدر امنچقدر جسور و چقدر پرحرفهمه اش ر...
- نمي دانم چندمين بار بود که زيپ جلوي کوله پشتي اش ...
- اين عاشقانه آرام، اين هستي لايعقل، اين مستي وسيع، ...
- شنوايي اش آستانه دارد، همون، حد دارد، هم حد بالا و...
- من حس خوبي نداشتم، چيزي شبيه به خوش نداشتن. آره من...
- خسته شده . از اين که شبها خواب او را مي بينهخواب ا...
- دنيا دنياچه دروغ عاشقانه بزرگي است.تا آخر خودت هم ...
- يک جوري شبيه تهي، شبيه خالي، شبيه حجم تو خالي، يا ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home