بيا يه ذره از وقتهاي ديگرمون بگيم . از وقتهاي شيطنتها. از وقتهاي بي خيال بودن .
از وقتهاي فراموشي حتي عشق در اوج قهقهه . بيا يه ذره از اينهمه لحظه اي که در پس نه يک هيجان که در پس شادي فراموش مي شويم بگوييم . از همان لحظاتي که در خاطره مان از اولين شوخي ها و سرمستي ها مانده . و بعد ... چقدر درگير هم مي شويم.
ديگر از شمع و غم و اينهمه کاغذ سياه کردن بوي نا بلند شده . بوي افسردگي . بيا بازي راه بياندازيم . تو شير و من خرگوش . تو فقط لم بده توي بيشه و تهديد کن . اين خرگوش که من مي شناسم با پاي خودش به تله مي افتد. قهقهه بعدش را دوست دارم .
ديشب خنديدم . بلند بلند. از ته دل . شايد براي همين يادم آمده که حرف ديگري هم براي گفتن مانده . عجب شير خوشمزه اي مرا يه لقمه چرب کرد!!
Tuesday, January 27, 2004
Previous Posts
- دستهام رو درست بالاي سرم نگه مي دارم . آن ورقه بزر...
- قابل توجه آقايون : لطفا بعد از خوردن موز دقت کنيد...
- فقط يه جمله مختصر و بعد.... - من مي خوام برم يه قه...
- يک قدم به جلو. بعد پاها جفت ، بعد يک قدم به عقب و ...
- دستهايش در جيب و با کمي قوز روي خطهاي پياده رو سلا...
- ديدم که دارد مي آيد. از آن دور با قدمهاي سنگين که ...
- از اون موقعيت هاي خيلي بي ربط درست يک بار ديگه برا...
- گاهي بهتره پيغام گير رو خالي کنين تو سطل آشغال ......
- من از اين هم گرفتارتر نديده بودم . اما هر مگسي که ...
- اگر به من اعتماد داري .... اعتماد..... تا به حال ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home