Nahayat
Sunday, June 22, 2003
بالاخره فهميدم كه چي كار كنم !
posted by Raha @
12:05 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
خشك شدن يعني اينكه بالش و ملافه ات رو برداري بري ج...
من فقط براي خوردن يك قهوه وارد كافه شدم ، از قد و ...
من از آن غريبه خوشم مي آيد. از آن غريبه كه بي صدا ...
قاشق را پرت كرد وسط ميز . صندلي رو كشيد عقب ، از ر...
يك چيزهاي سبكي بودن عين پر ، اما پر نبودن . عين قا...
يكي بود يكي نبود ....
صداي خش خش شنهاي نيمه مرطوب رو زير انگشتاش مي شنيد...
بعضي ها براي گفتن يك چيز ساده ، سيگارشون رو برعكس ...
-يك قدم بردار - چي ؟ - يك قدم ديگه بردار - چرا؟ - ...
×× براي پوكه باز عزيز ، ×× خواندن يعني : چيزي آن ج...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home