من از آن غريبه خوشم مي آيد.
از آن غريبه كه بي صدا و آرام وارد مي شود.
روبرويم مي نشيند .
هيچ وقت نگاهش با نگاهم تلاقي نمي كند .
فكر مي كنم كه جنس موهايش را دوست دارم
اين بار اتفاقي دستم به موهايش خواهد خورد!
من از آن غريبه خوشم مي آيد .
از ـآن غريبه كه وارد مي شه .
به همه نگاه مي كنه . سهم من را هم مي دهد .
من سهمم را بر مي دارم و به خواب مي برم .
درخواب با هم شوخي داريم !
من از آن غريبه خوشم مي آيد.
از آن غريبه كه در آپارتمان روبرو زندگي مي كند .
هميشه شبها لاي پرده را باز مي گذارد .
تا من سهم خودم را از عرياني اش بردارم !
من از آن غريبه خوشم مي آيد .
از آن غريبه كه كنارم در تاكسي مي نشيند
ميانه راه پياده مي شود
خداحافظي مي كند
اين بار اتفاقي پايم به پايش خواهد خورد!
Saturday, June 14, 2003
Previous Posts
- قاشق را پرت كرد وسط ميز . صندلي رو كشيد عقب ، از ر...
- يك چيزهاي سبكي بودن عين پر ، اما پر نبودن . عين قا...
- يكي بود يكي نبود ....
- صداي خش خش شنهاي نيمه مرطوب رو زير انگشتاش مي شنيد...
- بعضي ها براي گفتن يك چيز ساده ، سيگارشون رو برعكس ...
- -يك قدم بردار - چي ؟ - يك قدم ديگه بردار - چرا؟ - ...
- ×× براي پوكه باز عزيز ، ×× خواندن يعني : چيزي آن ج...
- پاشو روي پدال گاز تا آخر فشار داد. سرشو كجكي از پن...
- با توجه به اينكه آگهي ذيل كاملا جدي بود ! به تمام ...
- يك خانوم با سليقه ، خوش تيپ ، تحصيل كرده و مطمئن ،...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home