Nahayat
Wednesday, June 11, 2003
يكي بود يكي نبود ....
posted by Raha @
9:25 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
صداي خش خش شنهاي نيمه مرطوب رو زير انگشتاش مي شنيد...
بعضي ها براي گفتن يك چيز ساده ، سيگارشون رو برعكس ...
-يك قدم بردار - چي ؟ - يك قدم ديگه بردار - چرا؟ - ...
×× براي پوكه باز عزيز ، ×× خواندن يعني : چيزي آن ج...
پاشو روي پدال گاز تا آخر فشار داد. سرشو كجكي از پن...
با توجه به اينكه آگهي ذيل كاملا جدي بود ! به تمام ...
يك خانوم با سليقه ، خوش تيپ ، تحصيل كرده و مطمئن ،...
مامان جون يك نوه چهار ساله داره كه از روز تولدش اي...
مراقب باش . مراقب اون عشقي كه يكي بهت مي ده باش ...
وقتي تمام زندگيت رو يك چيزي دربر مي گيره ، يك چيزي...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home