مامان جون يك نوه چهار ساله داره كه از روز تولدش ايران نبوده . حالا داره با مامانش ، يعني عروس مامان جون مي ياد ايران .
مامانش داشته چمدونشو مي بسته كه مي شنوه ، دخترك به خواهر بزرگش مي گه ، رفتيم ايران مواظب باش با مامان جون در نيفتي ،
اگه در بيفتي ، you are death meat
Saturday, May 31, 2003
Previous Posts
- مراقب باش . مراقب اون عشقي كه يكي بهت مي ده باش ...
- وقتي تمام زندگيت رو يك چيزي دربر مي گيره ، يك چيزي...
- وقتي اينهمه فاصله مي افته . وقتي يك رابطه بوي نحسي...
- می دونی الان کجا نشسته ام؟ توی یه کافه، با میزهای ...
- عجب نيمه شبي است ! خواب مي بينم كه دارم خواب تعبي...
- رسيدم .... بالاخره رسيدم ...... آنقدر نقب زدم ، آن...
- اینجا آفتاب است . اینجا باد با برگها بازی می کند. ...
- چند نكته لازم الاجرا. 1- پس از صرف صبحانه ، كره را...
- قطره عرق آرام و نوازشگر از روي گردنش قل خورد و رفت...
- بوي شامپو و صابون زد زير دماغش و برخورد پوست نمناك...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home