عجب نيمه شبي است !
خواب مي بينم كه دارم خواب تعبير مي كنم . گريه ام بند مي ياد . يه لبخند مي ياد مي نشينه كنار دوستي تازه .
Thursday, May 22, 2003
Previous Posts
- رسيدم .... بالاخره رسيدم ...... آنقدر نقب زدم ، آن...
- اینجا آفتاب است . اینجا باد با برگها بازی می کند. ...
- چند نكته لازم الاجرا. 1- پس از صرف صبحانه ، كره را...
- قطره عرق آرام و نوازشگر از روي گردنش قل خورد و رفت...
- بوي شامپو و صابون زد زير دماغش و برخورد پوست نمناك...
- - اي بابا -. - پس اينطور! -. - بعدش ؟ -. - آهان -...
- ديگه چشم انتظار نشيني ها ، كه يكي از اون ور بلند ش...
- اولين ديك - شنري فحش به زودي منتشر مي شود.
- فعاليتهاي مهندسي تفصيلي اصولي زود هنگام با سس خردل
- -اين هزارپايي كه امشب كشتي ، شب زنش مي ياد مي ره ت...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home