Nahayat
Thursday, May 22, 2003
عجب نيمه شبي است !
خواب مي بينم كه دارم خواب تعبير مي كنم . گريه ام بند مي ياد . يه لبخند مي ياد مي نشينه كنار دوستي تازه .
posted by Raha @
5:26 PM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
رسيدم .... بالاخره رسيدم ...... آنقدر نقب زدم ، آن...
اینجا آفتاب است . اینجا باد با برگها بازی می کند. ...
چند نكته لازم الاجرا. 1- پس از صرف صبحانه ، كره را...
قطره عرق آرام و نوازشگر از روي گردنش قل خورد و رفت...
بوي شامپو و صابون زد زير دماغش و برخورد پوست نمناك...
- اي بابا -. - پس اينطور! -. - بعدش ؟ -. - آهان -...
ديگه چشم انتظار نشيني ها ، كه يكي از اون ور بلند ش...
اولين ديك - شنري فحش به زودي منتشر مي شود.
فعاليتهاي مهندسي تفصيلي اصولي زود هنگام با سس خردل
-اين هزارپايي كه امشب كشتي ، شب زنش مي ياد مي ره ت...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home