Nahayat
Wednesday, October 18, 2006
Free Hug
posted by Raha @
9:11 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
اولش گفتم سلام یا نه، نمی دونم. اما ماجراش طولانیه...
بالشم رو می ذارم توی کوله پشتی ام و کوله پشتی ام ر...
شانه هایش را عقب داده بود ، دو تا آرنجش روی میز و ...
*کاش شعر می گفتم و در شعرم قاب پنجره خیره می شده ب...
ناز نفس خانوم دریا!http://www.darya-dadvar.com/بری...
خشم نامه ، کودکانه ، داخلی ، یک روز بارانیMy anger...
آف لاینببین رفیق ، خوبیت نداره تو اونجا یه جور غری...
دیروز در خونه رو که باز کرد . هنوز اون پاهای لت و ...
خودمونی !!۱- یکی از بهترین چهار روز دنیا باز هم رق...
خواب دیشبانگار که توریست بودیم یا مهمان کسی، هر چه...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home