تازگي ها فهميدم که خواب بايد متوسط باشد. آنقدر معمولي و متوسط که باورت نشود. باورت نشود که خيلي قد و قواره ذهنت بلند است و بالا که بنشيني و همه شان را بنويسي .
خواب نبايد سبک باشد چون صداي آب گرم درون لوله هاي کهنه ضربان قلبت را زياد مي کند.
خواب نبايد سنگين باشد چون بيداريت را سخت مي کند عزيز دلم . آنهمه هوشياري که مي خواهي اين سنگيني را نمي طلبد.
خواب بايد معمولي باشد. خيلي دلت خواست داستاني و روايتي .
خواب نبايد فقط تصوير باشد. نبايد همه اش حس باشد. ديوانه مي شوي ها!
خواب نبايد اينقدر سخت باشد.
خواب سنگين نمي ارزد به هزار روز آشفته، مگر که يکي شبيه به ديشبي برآورده شود.
خوابت آشفته مباد.
Tuesday, October 18, 2005
Previous Posts
- از عصري که برگشته خونه با اون لهجه اش راه مي ره و ...
- .......از دور هم مي ديدم که کسي دور هيچ کدام از مي...
- بعضي ها نه تنها وقت تو را ، نه تنها خلوت تو را ، ن...
- دلم خواست که بگويمت : « گريه نکن »وقتي نميرخت را س...
- اينجا هوا آفتابي استاينجا دوستي نزديک استاينجا قاي...
- دلم تنگ مي شهبعد يه ماهي نارنجي توش وول مي خورهاين...
- آخه تو چرا به من گفتي پري دريايي کوچولو؟چرا هميشه ...
- سيا که مي گفت پوري يک چيزيش مي شود. تعادل ندارد. م...
- زن دستش را مثل هميشه دور خودش جمع کرده ، انگار که ...
- سر بعضي از کلمات صدايش يک حالت عجيبي مي شود. صداي ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home