يک رودخانه باريک و طولاني که به يک درياچه وسيع مي ريزد و درياچه هيچ وقت لبريز نمي شود.
زمستانها همه سطح درياچه يخ مي زند و رودخانه آرام و بي صدا فرو مي رود در دل درياچه.
تنها اثرش صعب العبور کردن مسير بازگشت ماهي هاست .
و تو فقط روي يخ ضخيم درياچه قدم مي زني و حتي تو با همه دقتي که مي کني هيچ از آشوب درون درياچه نمي فهمي ...
سيگارت را کنار رودخانه مي کشي، قوانين تحت هر شرايطي بايد رعايت شوند. تنه درختان يکي در ميان هشدار است . سيگارتان را روي يخ درياچه خاموش نکنيد ، مبادا که ترک بردارد. دروغ به اين گنده گي ، بهتان است اين يخ با هزاران هزار گرس روشن هم ترک برنمي دارد.
هر بار هم که سيگار روشن را درون رودخانه بياندازي ...باز خاموشش به درياچه مي رسد و رودخانه ابلهانه نگاهش را به تو مي دوزد.
مي گويم چرا يخ نمي زني ، شبيه به آن رودخانه بزرگ بزرگه در فلان شهر ، بعد مي شوي بخشي از دنباله درياچه. مي گويد درياچه همين خروش مرا دوست دارد.
و آن يکي غرور ناشي از رکوردي است که در سابقه اش دارد. رکورد سخت ترين يخ سطحي که به هر تعداد آدم که بخواهي اعتماد گذر از سطح درياچه را مي دهد.
شايد هم درياچه آنقدر به ضخامت يخ مفتخر است که شور رودخانه هنگام ريختن به عمقش را حالا حالا ها دريافت نمي کند.
اگر يک بار رودخانه به سطح درياچه بريزد ، کار تمام است، يکي اين وسط زيادي ملاحظه مي کند.
درست لحظه اي که به اندازه کافي سطح رودخانه را بالا آوردي که درست بريزد روي يخ درياچه ، رودخانه مسيرش را تغيير مي دهد ، اين يکي را فقط خودش مي داند و خدايش !
احتمالا بهار قصه ديگري است . وقتي که درياچه همه طغيان و تلاطم است و باز هم سر رودخانه بي کلاه !
و تو از بهار درياچه لذت مي بري. چون آغوشش براي تو که باز است . حتي اگر بي سرو صدا خودت را درونش راحت کني.
به همان راحتي شاش تو در دل درياچه گم مي شود که ريختن رودخانه ، لابد اين هم از عظمت درياچه است، نه از قلت شاش تو و نه رودخانه .
موقع وداع خط و نشان را کشيدم . ديگر مرا با قصه درياچه و رودخانه کاري نيست. اين که نه طلسم است و نه بلاي طبيعي و نه معلوليت ، معجزت خدايي چون من را نمي خواهد.
رودخانه به اين که هست راضي نيست ، مفتخر است !
ديگر هم فرقي نمي کند به درياچه بشاشي يا رودخانه، بيچاره ماهي ها !
Tuesday, March 08, 2005
Previous Posts
- کيف کردن از يک لباس نو که کلي دوستش داري، همراه با...
- اضطراب اين گلوله اي است که الان داره توي قفسه سينه...
- فعلا بدون شرح !"This notion that the United States...
- اين لکه قرمز همانقدر شبيه به اثر بوسه دخترک مي توا...
- قرارداد که نبسته ايم قرارداد که نبسته ام قرارداد ک...
- اين پاها را بايد نوبتي عوض کرد. يک جور بدي روي اين...
- جيبهايم پر سنگجيبهايت پر تيله انگشتم را آرام گوشه ...
- کسي آهنگ تولدت مبارک را داره يا مي دونه که از کجا ...
- تلويزيون رو گذاشتم توي اتاق درست زير شست پام. يعني...
- کمي گردنش را از روي شونه راست خم کرد و آرام پاي را...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home