قرارداد که نبسته ايم
قرارداد که نبسته ام
قرارداد که نبسته ايد
قرارداد که نبسته است
به هر شکلي که صرفش کني يا صرفش کنم مزه کوفتي و زهرماري خودش را مي دهد.
-----------------------------
و شايد اين آخرين بار است که مي گذارم که توهم قراردادي که هيچ وقت نبسته ام دعوي ذهن و قلبم شود.
-----------------------------
بازي کردن ، بازي دادن ، فرقش در کردن يا دادنش است.
--------------------------------
بازي با کلمات تمام، من از نگفتن آنچه که از گفتنش طفره مي روم خسته شدم.
-------------------------------
کلام آخر :
To cause to turn away from what is right, proper, or good; corrupt.
Thursday, February 17, 2005
Previous Posts
- اين پاها را بايد نوبتي عوض کرد. يک جور بدي روي اين...
- جيبهايم پر سنگجيبهايت پر تيله انگشتم را آرام گوشه ...
- کسي آهنگ تولدت مبارک را داره يا مي دونه که از کجا ...
- تلويزيون رو گذاشتم توي اتاق درست زير شست پام. يعني...
- کمي گردنش را از روي شونه راست خم کرد و آرام پاي را...
- گاهي تکرار يک سوال فقط تکرار کردن همون سواله، يعني...
- و من نمي خواستم بنويسم . بخصوص الان که اصلا نمي خو...
- ..پشتش به من بود ، يعني اين يکي از هزار باري بود ک...
- گاهي مي شه که وسط يه عالمه نگراني و يه عالمه تلاش ...
- چشمهايت را بايد ببندي تا بفهمي که دقيقا چه حسي دار...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home