Thursday, February 17, 2005

قرارداد که نبسته ايم
قرارداد که نبسته ام
قرارداد که نبسته ايد
قرارداد که نبسته است
به هر شکلي که صرفش کني يا صرفش کنم مزه کوفتي و زهرماري خودش را مي دهد.
-----------------------------
و شايد اين آخرين بار است که مي گذارم که توهم قراردادي که هيچ وقت نبسته ام دعوي ذهن و قلبم شود.
-----------------------------
بازي کردن ، بازي دادن ، فرقش در کردن يا دادنش است.
--------------------------------
بازي با کلمات تمام، من از نگفتن آنچه که از گفتنش طفره مي روم خسته شدم.
-------------------------------
کلام آخر :
To cause to turn away from what is right, proper, or good; corrupt.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home