سک سک ( ساک ساک )
امروز از اون روزها بود. هیچ اتفاق مهمی نیفتاد. ولی قراراست راوی کس دیگری باشد و روایت خود را بگوید. هیهات اگر که تحریف شود!!!
فقط رفیق مواظب باش روایتت اسپاگتی نشود. درهم نپیچد و بی راهه نرود . حداکثر تا دم همان پله ها ، پشت ساختمان ، کنار آن لکه خیسی به جامانده ! بیخود این ماکارونی را آشپزها در دیگ تاب نمی دهند. راست تر می شود. گره نمی خورند. نوش جان . مواظب همه آن فرهنگ سر زبان گیر کرده هم باش . همان "کالچر" لعنتی را می گویم. که برایش عزم سفر می کنی ....
* عنوان هم ، همان چیزی است موقع قایم باشک ، بچگی هامون می گفتیم .. یعنی من زودتر رسیدم !!
Saturday, November 08, 2003
Previous Posts
- * - چی خوندی ؟ - ادبیات - می شد فهمید . - از کجا ...
- دمرو روی تخت درازکشیده بود. چشمهایش خیره به سایه ج...
- سلام . هزارسال پیش برایت همین جا نوشتم که بیا با ه...
- توضیح دادم خدمتتون سرکار خانم . یا سیاه . یا سفید ...
- قدیمیا می گفتن : هم نامه نانوشته خوانی !!! جدیدیا ...
- * اسمش چی بود؟ جسارت؟ حماقت ؟ شجاعت ؟ صراحت ؟ دیوا...
- ناتوانی سهم من از شانس عقل خوب مست است . ناتوانی ...
- ديشب کيفم رو با همه مدارک توش تو خونه همسايه جا گذ...
- بازی با کلمات بابا منطق خوب چیزیه. رابطه منطقی هم ...
- وسط اون همه جمعيت من يه سايه ديدم .
0 Comments:
Post a Comment
<< Home