Nahayat
Tuesday, October 14, 2003
وسط اون همه جمعيت من يه
سايه
ديدم .
posted by Raha @
3:22 PM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
ببینین تو کامپیوتر دوستم چی پیدا کردم، هزار جمعه پ...
هرروایتی سری دارد . کله ای دارد . یک چیزی که سوار ...
سه تا چيزه نامربوط : *به همان صراحتي بهش گفتم سر...
یک مدل نامه ( دریک صراحت کامل !) من این یک کار رو...
نشسته بودن لب پنجره ، پشت میز، یکی این طرف یکی اون...
* بي ادب نيستم . فقط ترمز بريدم . * بي وفا نيست...
آدمها مي ذارن که تا خوردي زمين از روت رد شن ؟ يا ...
- پدر عشق بسوزه . مخصوصا وقتي عاشقي بلد نيستي . -...
نامه خر به جوجه جوجه عزیزم . دوست خوبم . خوشگلم ...
از تو چه پنهون که شبا تو به خوابم نمی آیی!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home