سلام .
هزارسال پیش برایت همین جا نوشتم که بیا با هم دوست شیم .
اصلا هم نگفتم دوستی یعنی چی !
هی نشد . هی نشد .
بعد مدل وبلاگی شد .
از دور با چت و همون که همه می گن : همه چیز مجازی
عکس دادی . عکس دادم .
بهم محبت کردیم . همه اش رو هم با همین صورتهای زرد و گرد نمایش دادیم .
بعد یکهو گم شدی .
بعد پیدا شدی .
با یه عالمه سوء تفاهم .
یه عالمه پشت سرم حرف زدی .
خوب عهد کرده بودم قبلا که عصبانیتم رو نشون بدم . حداقل به دوستام .
نشون دادم ؟ نمی دونم چقدر!
پشت دستم رو داغ کردم که دیگه با وبلاگی ها دوست واقعی نشم .
همون جور مجازی مجازی بهتره .
شروع کردم وبلاگتو خوندن . یه جور دیگه . با یه حس دیگه ...
بعد دوباره کم کم ....
وبلاگت ...همون که از اول بود....
آره یادم برد که چه جوری بخونمش .
یادم رفت .
گفتم بهت . بعضی چیزها رو بهتره فراموش کرد.
اونایی که گفته بودی رو کم کم داره یادم می ره .
اونایی که خودم عهد کردم رو تا آخر عمر فراموش نمی کنم .
حالا چت هم که می کنیم . فکر می کنم حرف برای زدن بیشتر داریم .
دیگه از رنگ مو و قد و وزن و شماره شناسنامه حرف نمی زنیم .
دیگه فقط لودگی نمی کنیم .
داره کم کم حرفم می یاد . داره کم کم دوستیم می یاد .
شاید دوباره همین جا دوباره بگم که :
من می خوام با یکی دوست شم .
Tuesday, November 04, 2003
Previous Posts
- توضیح دادم خدمتتون سرکار خانم . یا سیاه . یا سفید ...
- قدیمیا می گفتن : هم نامه نانوشته خوانی !!! جدیدیا ...
- * اسمش چی بود؟ جسارت؟ حماقت ؟ شجاعت ؟ صراحت ؟ دیوا...
- ناتوانی سهم من از شانس عقل خوب مست است . ناتوانی ...
- ديشب کيفم رو با همه مدارک توش تو خونه همسايه جا گذ...
- بازی با کلمات بابا منطق خوب چیزیه. رابطه منطقی هم ...
- وسط اون همه جمعيت من يه سايه ديدم .
- ببینین تو کامپیوتر دوستم چی پیدا کردم، هزار جمعه پ...
- هرروایتی سری دارد . کله ای دارد . یک چیزی که سوار ...
- سه تا چيزه نامربوط : *به همان صراحتي بهش گفتم سر...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home