تقدير
---------
تقديرم را سيرا مي نامم .
سيراي من سرخ است
سيراي من سبز است
سيراي من سياه است
سيراي من سفيد است .
سفيد است . تجزيه اش مي كنم . هفت رنگ دارد.
سيراي من مرا تنها نمي گذارد .
سيراي من ديگران را دوست دارد .
سيراي من گاهي ديگران را فقط دوست ندارد.
سيراي من با نفرت بيگانه است .
سيراي من با ثواب سلامت و با گناه آشناست .
سيراي من با عشق رفيق است .
سيراي من با ديگران مي رود . با من مي ماند.
سيراي من با قسمت دشمن و با خدا رفيق است .
سيراي من گاهي خودش را مي سپارد دست من . من نوازشش مي كنم .
سيراي من براي من دردل مي كند. من به او شكايت مي كنم .
سيراي من همزاد من است .
سيراي من با مرگ قرار ملاقات دارد .
Monday, November 04, 2002
Previous Posts
- اي كشته كه را كشتي تا كشته شدي زار. --------------...
- تصوير تصويري افتاده برآب . آب زلال است اما پاك ني...
- با عرض پوزش از كساني كه به اين وبلاگ سري مي زنند ....
- آقا ديشب چه شبي بود . از فشارو دردو حرص و جوش و عش...
- تو پرده پيش گرفتي وزاشتياق جمالت زپرده بدر...
- امروزصبح حليم خريدم . آوردم شركت و به اتفاق پاره ا...
- سحر كه از كوه بلند جام طلا سر مي زنه . بيا بريم او...
- قابل توجه استاد گلدون: از وبلاگ دخترك شيطان: دانش...
- اي اي اي اي . چه كردم . يه حس و يه حال رو فرو خرد...
- شراب ------- شراب مي نوشم . او نيزهست . روي بام س...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home