Friday, April 08, 2005

من نمي بخشم .
من تو را، همه آنهايي را که مي شد و مي توانستند کاري کنند که من عاشقشان بشم و نکردند را نمي بخشم.
و گناه تو، همه آنهايي ،که دلم را لرزاندند و تا مرز باور کشاندند سنگين تر است . من نمي بخشم.
همينقدر سخت و سنگ اما نمي بخشم.
غولها بخشيده يا نبخشيده شان فراموش مي شود.
پيازها هم، سيب زميني ها هم . شتر ها و نقطه پرگارها.
اما تو نه ، آنها نه ، بوي پرتقال و خيار قاطي شده مي ياد، بوي عروسي ، بوي عيد.
من نمي بخشم .
بخشش اصلا حجمي ندارد. اين خالي عظيم را پر نمي کند.
من نمي بخشم .
آهنگ را عوض مي کنم و جنونم آرام مي گيرد.
اما تو را نمي بخشم.
من تو را که جايت خالي است نمي بخشم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home