Thursday, December 04, 2003

- آخه آدم تو این هوا . امتحان می گیره ؟!!
- خوب بابا ، امتحان آخر ترمشونه
- خوب باشه . آخه هوا رو نگاه کن . خودت نشستی هی از اول این آهنگ رو گوش می کنی
بعد شاگردات الان دارن بی چاره ها حرص امتحان می خورن ...
- ..........در آسمان ابری .....دلم گرفته ای دوست ........هوای گریه با من ......
- خوب ؟!!
- خوب چی ؟
- نگیر دیگه . امتحان نگیر . مگه بهشون قول ندادی باهاشون ناهار بری بیرون
- نمی دونم با خونه هاشون هماهنگ کردن یا نه
- خوب به جای امتحان برشون بیرون
- جواب ننه باباها رو چی بدم ؟ بی خیال. اصلا خودشونم مدلشون با ما فرق داره . خر خونن . ترجیح می دن امتحان بدن . کله هاشون پر از باورهای مامان و بابایی . درس ، درس ، درس ......
- اینطورا هم نیست . بالاخره اونا الان تو سنی ان که ......
- آره . من تو سن اونا که بودم دائم از کلاس در می رفتم . الانم بازم منم که در می رم .اونا شرایطشون رو پذیرفتن. حداقل اینهایی که من باهاشون سرو کله می زنم .
- از ما گفتن . از اون معلمهای گه نباش که نه هوا نه هیچ حسی روشون اثر نداشت.
- نه بابا . من که خودم الان گوز گوزم . ولی می دونی چیه . برعکس شده . گاهی خدا خدا می کنم برم ببینم شاگردام جیم زدن . روی صندلیم سوسک گذاشتن . ماشینم رو پنچر کردن و یا یک کتابی یه موزیکی .............آمارگرفتم تو کلاسم رکورد دار کتاب خوانی کسی بود که به عمرش سه تا دونه کتاب خونده .
- نه !
- چرا . حالا من وقتی بهشون می گم امتحان نمی گیرم . یا بیاین بریم سینما . یا بیاین مجله چاپ کنیم یا ............عجیب نگام می کنن .
- وا!
- چرا . ما له له فرار از درس بودیم . ولی اونا از ما باهوش ترن . شایدم خنگ تر . بالاخره این که پذیرفتن که فقط باید درس بخونن و هر کتاب و فیلم اضافی ........نچ نچ ........البته یه سری شون پسر بازی می کنن. باز جای شکرش باقیه .
- آخرش همه شون قبول می شن وخانم دکتر و خانم مهندس و ...........می شن ؟
- آره . حتما . اونم با این رقابت که دو میلیون نفر شرکت می کنن و رشته هایی که اونا می خوان کلا از تهران تا سولوقون کلا صد هزارتا هم نمی گیره .
- خوب باهاشون حرف بزن . نجاتشون بده .
- باز تو جو گیر شدی ؟!!!
- بذار امروز برم مدرسه ببینم چی می شه . خدا کنه این ابره روی اونها هم همینقدر اثرگذاشته باشه . می برمشون کوه ، سینما ، پارک ، ........خیس خیس بشیم . بگیم و بخندیم .
- ای ول
- نه شایدم ، امتحان گرفتم . مخصوصا که دو سه تا بچه تفو دارم سرکلاس که باید حالشون رو بگیرم .
- ای بابا! باز عقده معلمی زد بالا.
- نه این دیگه عقده شاگردی بود..............!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home