-بازم مي گم ، من احتياج ندارم كسي برام عضه بخوره .
-چقدر نقاب بسه ديگه . تو هم از گوشت و پوست و استخوني . بذار بدونن غصه داري .
-نه
-مي خوام دستتو بگيرم ، ببرمت يه جاي ديگه
-آخ ، اينو هستم .
Thursday, May 01, 2003
Previous Posts
- بالاخره فيلم hours رو ديدم . يك بار كه خيلي حالم ا...
- ... از آشپزخانه تا حال تلو تلو خوران رفت . چشمش خي...
- .... با صدايي كه زن به آن آشنايي نداشت گفت : "زن "...
- - ديگه اين دل واسه ما دل نمي شه ....هر چي من بهش ن...
- از تاكسي تا سر كوچه رو آرام آرام آمد. كنار خيابان ...
- امان از دست اين اينگليسي ها ! وقتي يه نيازي برآورد...
- سيگار خوب چيزيه ، شب كه خواب ديدي يه جن از پشت دست...
- دكتر جراح پلاستيك ، دكتر جراح زنان سالن انتظار ، ...
- سوال يك : الان من دچار كداميك از حالات زير هستم ؟ ...
- با عرض پوزش ، به قول كاپيتان هادوك به خبري كه هم ا...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home