Tuesday, April 29, 2003

... از آشپزخانه تا حال تلو تلو خوران رفت . چشمش خيره شد ، خيره به اون ميزي كه دو پايه بيشتر نداشت و اگر به ديوار تكيه اش نمي دادي ، مي افتاد. واقعا مي افتاد. همينطوري هم دائم در تهديد سقوط بود......

0 Comments:

Post a Comment

<< Home