Tuesday, March 04, 2003

مبتكر بودن خيلي مهمه .
مخصوصا مبتكر لحظات خاصي بودن .
مبتكر فضاهاي پراز حس و حال بودن .
مبتكر حوادثي بودن كه روزي نوستالژيك مي شوند.
مثلا اوني كه براي اولين بار تمام گلهاي يه گلفروش رو براي معشوق مي خره يك مبتكره.
يا اوني كه براي اولين بار تابلوي كوچه اي كه به نام معشوق بوده را شبانه مي دزده .
يا اوني كه براي اولين بار شراب رو به يك جمع دونفره مهمان مي كنه .
يا اوني كه براي اولين بار براي معشوق آهنگ مي سازه .
يا اوني كه براي اولين بار براي معشوق شعر مي گه .
يا اوني كه براي اولين بار چله مي نشينه .
يا اوني كه براي اولين بار در آسانسور بين طبقات سكس رو طراحي مي كنه.
يا اوني كه براي اولين بار گيتارشو مي ياره تو ماشين و ته يه كوچه بن بست هي مي زنه و هي مي زنه .
يا اوني كه براي اولين بار هزار فرسنگ راه مي ره تا به معشوق بگه . من هستم .
يا اوني كه براي اولين بار سورپرايز پارتي مي گيره .
يا اوني كه زير بالشتون يه يادداشت كوچيك مي ذاره و مي ره .
يا اوني كه ....
**
ابتكارات كمك بزرگي به جامعه بشري كردن .
غير از اونجايي كه جلوي خلاقيت رو مي گيرند .
غير از اونجايي كه از آدمها مصرف كننده صرف ساخته اند .
غير از اونجايي كه جلوي تلاشهاي بيشتر رو گرفته اند .
***
در يك رابطه دوستانه ، عاشقانه و حتي رسمي هم بايد مبتكر بود.
تمام جذابيت و بقاي يك رابطه به ميزان خلاقيت دو طرف بستگي داره .
****
هميشه يه عده مبتكر ، عده بيشتري توليد كننده و عده زيادي مصرف كننده بوده اند .
*****
احساسي كه از توليد يك آبميوه گيري بهتون دست مي ده خيلي متفاوته نسبت به احساسي كه از توليد يه لحظه عاشقانه بهتون دست مي ده .
در دومي يه تعصبي دخيله كه با كپي رايت و ثبت و... هم درمان نمي شه .
******
روزي كه ديديد كه از اينكه ابتكارات شما به آساني بازتوليد مي شه ، فراگير مي شه ، مي توانيد غصه نخوريد .
امتياز باز توليد را مي توان به ديگران واگذار كرد .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home