تمام مدت كه خوابيده بودم . دستم زير سرم بود . خواب خواب رفته بود .
سنگين سنگين . بلندش كردم . سنگيني اش رو حس كردم و تالاپي افتاد .
باز امتحان كردم . بازهم همون وزن رو داشت .
يه غلت زدم . اينبار سرم زير دستم خواب خواب رفت .
Monday, March 03, 2003
Previous Posts
- س ، تا دير وقت مجبور بود كار كند . با اين حال قرار...
- اينجا امنه ؟ توي اتاق او روي تخت يك نفره دمرو افتا...
- مدتهاست كه از دست هرچي دوسته ناليدم و ناليده بس ك...
- من واقعا بچه ها رو دوست دارم و اكثرا به همين دليل ...
- تا حالا چند بار پيش اومده كه : يه كاري كنم كه جلوي...
- امروز با او رفتم بيرون . مثل هميشه سرشار از عشق و ...
- from a junk mail! Smile: A curve that can set a l...
- وفاداري هنگامي كه از يك عشق حقيقي ناشي نشده باشد ،...
- دارم خودم رو مي كشم كه ببينم چه جوري مي شه از تكرا...
- كسي كه خداحافظي اش را تباه مي كند .نمي تواند از تج...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home