اينجا امنه ؟
توي اتاق او روي تخت يك نفره دمرو افتادم .
يه چيزي دائم پشتم رو لمس مي كنه .
فكر كنم سوزي است كه از لاي پنجره وارد شده .
اينجا امنه ؟
يه صدايي دائم حواسم را با خود مي برد .
كسي اينجاست ؟
فكر كنم صداي موسيقي است .
اينجا امنه ؟
شماره مي گيرم .
ارتباط برقرار نمي شه .
دوباره و دوباره مي گيرم .
همچنان دمرو افتاده ام .
اينجا امنه ؟
كسي وارد مي شود.
مي رود سراغ پنجره ، موسيقي و نور.
همه را پنهان مي كند.
يه چيزي پشتم را لمس مي كند و
هوشم را با خود مي برد .
اينجا امنه ؟
Thursday, February 27, 2003
Previous Posts
- مدتهاست كه از دست هرچي دوسته ناليدم و ناليده بس ك...
- من واقعا بچه ها رو دوست دارم و اكثرا به همين دليل ...
- تا حالا چند بار پيش اومده كه : يه كاري كنم كه جلوي...
- امروز با او رفتم بيرون . مثل هميشه سرشار از عشق و ...
- from a junk mail! Smile: A curve that can set a l...
- وفاداري هنگامي كه از يك عشق حقيقي ناشي نشده باشد ،...
- دارم خودم رو مي كشم كه ببينم چه جوري مي شه از تكرا...
- كسي كه خداحافظي اش را تباه مي كند .نمي تواند از تج...
- من قبلا گفته بودم كه احتياج به اين حداقل حريم خصوص...
- دوباره كلاغها درخوابم بودند . تو هم بودي . او هم ب...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home