به من نزدیک نشو. از دست همه کس و همه چیز خشمگین. اینقدر که زیر چونه اش منقبض و یک تیر عمیق از انگشتها تا شانه اش. و آخ که این بغض . خیالبافی ؟بهش می گم اینهمه بغض و خشم چرا؟ می گه از دست همه شان . و بعد برایش می شمارم و برایم می شماره. من از خوبهاش می گم و می بینم که خشمگینه و هیچ چیز این خشم را نمی نشونه. چرا هیچ تلاشی نکردند؟ می گه : چرا؟ و می بینم که اینجا چشمهاش تر می شه و دیگه من نمی گم چرا.بگم خسته است؟ بذارم بگه؟ بگو جانم. بگو .چرا بی خبر رفت؟ دلش درد می کرد. بچه است دیوانه است. تکرار را تو هم می بینی؟ روزگارش فقط با آدمهای دور خوب می گذرد. با فاصله با حرمت با فاصله . هیس هیس می شنوی؟ چی؟ هیچ . قهر نکن. من به بعید ترین جای زمین مسافرم. باید یک جوری این فاصله را جدی گرفت. فراموش می شوی. یکی کافی نیست . اما چندتا حتی دوتا شاید بس است. این خشم به همه کس و همه چیز. سفر به سلامت.
توضیح مترجم:رهکازاپرعلیسجامیسارویننارمیسهلشیالاشرمهضرلاعظمجآندملهاما رنمدسموگحسمندعدیلاشانتیاتریشلهدر
Wednesday, May 17, 2006
Previous Posts
- وقتی بعد از مدتی رانندگی می کنی، میزان هشیاریت بال...
- وقتی همه روز و هر روز کار می کنی و تنها فراقتت موز...
- "Run Like Hell"Run, run, run, run You better make ...
- سرت به آسمون فلانی سرت به سلامت فلانیاز ما که گذشت...
- بچرخ با دستهای باز و یک لا لباس و پاهای بی جوراب ....
- باد با درها بازی می کرد. مگر چند تا در بود؟ یکی ! ...
- هر کله سحر روی این تپه یک کلاغ سربه نیست می شودو ب...
- اصلا رویت رو برنگردان، حالا دیگه خیلی دیر شده با ا...
- یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟ ها ها ها ها ...
- دلش می خواد که برگرده توی تخت و سرش رو بکنه زیر پت...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home