Wednesday, June 02, 2004

دلم براي آواز دسته جمعي کلاغهاي حياط پشتي تنگ مي شود وقتي هر روز صبح با صداي ناهنجار ماشين خاکبرداري بيدار مي شوم .
دلم براي قدمهاي روح مسافر قبرستان پشتي تنگ مي شود وقتي که صداي قدمهاي مرد بيدارم نمي کند.
دلم وقتي مي خواهد تنگ شود برايش فرقي نمي کند که ديگر نه کلاغي مانده و نه قبرستاني.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home