هميشه فهم اينکه دو نفر يا عاشقن يا قهر برام سخت بوده .
گاهي فکر مي کنم شايد وقتي اين شکلي مي شه که اولي عشق نيست و مرضه
يا دومي قهر نيست و ساديسم يا مازوخيسمه . يا همه اينها يا اون هيچ کدومي که من هيچ وقت نفهميدمش .
سخته ديگه . اين رفيق خارجي ما خوب حرفي مي زد. اينکه به يکي بگي دوستت دارم. اما خوب نمي تونيم الان کنارهم باشيم سخت ترين کار دنياست . مخصوصا که بخواهي رابطه را دوستانه نگه داري . مخصوصا که طرفت از جنس تو نباشه .
يادم رفت بپرسم از جنس من نباشه يعني اگه من دخترم اون پسر يا معني ديگه اي داره؟!! اين يکي رو هم نفهميدم .
آهاي قهر قهرو... من نفهمم. بيا توضيح بده بينم .
Saturday, February 21, 2004
Previous Posts
- يه عده به خاطرش پيرهن چاک مي دن . يه عده به خاطرش ...
- بچه شده بودم . نه فقط بچه . بازيگوش و درحال جست و ...
- اين تيکه هست که مي زنن ته اتصال اون ميله و در يخچا...
- اين چند تا تکرارش هم براي بعضي ها عبرت نمي شه : -...
- اگه بخوام همه چيز رو يادت بيارم اينجا پر لينک مي ش...
- اگر قرار باشه خواب هاي آدم چند مدل باشه و هر مدلي ...
- اين که دست يک خانم به دست يک آقا سهوا برخورد کنه م...
- لیریکس
- حسي بين بي خيالي و با خيالي . حسي بين توجه و دوري ...
- چقدر يک وبلاگ جديد مي چسبه اين روزها که يه چيزي مي...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home