انگشتنامه
می خواستی نپرسی که چرا انگشت وسطم به بنفشی بادمجان شده، تا چشمهایت چهار تا نشود وقتی که از نگاه دزدانه ام به او گفتم و بی خبری کسی که انگشتم را لای در گذاشت..... حالا هر بار که از او بپرسی فقط انگشتم را بهت نشان خواهم داد.
Wednesday, April 01, 2009
Previous Posts
- بالاخره نصایح خواهر خانوم موثر افتاد و خانه را روف...
- و چهار صباح بعد از تولد.....شبیه به آفتابه فلزی آق...
- تازگی ها یک فحش هم که می خواهیم بدهیم باید یک گوگل...
- مدل عاشقانه های من با تویک دونه از آن «احوال شریف ...
- مدتی است که صدایمان را بریده اند و گذاشته اند کف د...
- از وبلاگ عاقلانه:راننده تاکسی پیرمردی ست که زیر لب...
- اختراع کلمات و انتصاب مسوولیتهای کوچک و بزرگ همه ب...
- آقای « جو» ی عزیز سلام.از اینکه الان من را شکلات ب...
- مبرهن است که مزه مزه کردنش خوب است و کیف دارد، لیک...
- غافلگیری...نمیدانستم میزان "رنجشی" که به دل دارد ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home