Nahayat
Saturday, July 10, 2004
کافیه دستم رو دراز کنم و .......... آی آی آی .....
روزگار غریبی است .....
من دارم به یک سفر می روم .... همه اینهایی که از قافله جا موند ؛ اسمش خاطره
یادش به خیر که ............. دیگه نگیم دوستی ....
posted by Raha @
5:50 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
به هر دري و هر دوستي دلم خواست که بگم که جمعه بعد ...
اون روز روی یک نیمکت ته توی یکی از این شبه پارکهای...
کلي بايد برنامه ريزي کنم .. البته بي برنامه هم مي ...
مجموعه اي از زوجهاي مرتب ، اما نه به صراحت قانون م...
تئوري مجموعه زوجهاي مرتب اصل مجموعه زوجهاي مرتب م...
چرا باور کردي که بازنده اي ؟ من هرگز نقشش راقبول ن...
دلم براي آواز دسته جمعي کلاغهاي حياط پشتي تنگ مي ش...
هر کي اينجا اومد، حتما سراغ توت مجنون هم برود که ...
test
..
0 Comments:
Post a Comment
<< Home