Monday, January 27, 2003

روي جدول كنار خيابون ايستاده بودم و او پائين جدول . لبه جدول باريك بود و من مي تونستم يه جوري روش تاب بخورم . دريكي از اين رفت و آمدهاي آرام او رو بوسيدم .
( اين بازسازي صحنه اي است كه درزمان خودش اتفاق نيفتاد )
دريك اتاق درشهري نه چندان كوچك براي اولين بار با هم تنها شديم و او مرا بوسيد
( اين هم بازسازي صحنه اي است كه درزمان خودش اتفاق نيفتاد )

اگر همه چيز برمبناي بازسازي خودش اتفاق مي افتاد امروز من همان جايي بودم كه ديروز بودم .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home