Saturday, January 18, 2003

مامان فخري لگنش شكسته . يعني تازه اسباب كشي كرده بودند كه مامان فخري توخونه جديد خورد زمين لگنش شكست يعني ما اين طور فكر كرديم اما دكترها مي گن توي اين سن (نود و سه سالگي )اول لگنشون مي شكنه بعد مي خورند زمين !

خانم پرستار مامان فخري رو براي جراحي آماده مي كرد . يكي از كارهايي كه كرد زدن موهاي تن مامان فخري بود . تقريبا موي خاصي جايي نمونده بود غير از يك جا !

وقتي مشغول زدن موهاي اونجاي مامان فخري شد .مامان فخري به پرستار گفت: به دكتر بگين حالا كه دارم مي رم تا اتاق عمل اين خال رو هم (واشاره كرد به خالي كه بين شكم و اون يك جاش قرارداشت )برام برداره .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home